طنین عشق

روزهای سبز

طنین عشق

روزهای سبز

زندگی

زندگی این گونه است:می توانید شکایت کنید که شاه توت هاخار دارند.یا این که شادمان باشید از این که بوته های خار.شاه توت های خوش طعمی در خود دارند!!!!!!!!!!!! 

 

امروز یه کتاب جدید گرفتم روی جلدش بدز نام کتاب نوشته شده !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! 

 

       همیشه در سمت جریان اب نروید.... 

 

      تنها ماهی های مرده با جریان اب حرکت می کنند.... 

  

جای دیگش گفته:::::::::::: 

 

زمانی که هنرمند ژاپنی.هوکوسای از زندگی طولانی اش صحبت کرد..همه ی کارهای قبل از ۵۰ سالگی انجام داده بود رو بی ارزش خواند...تنها او زمانی که به ۷۰ سالگی رسید.احساس کرد  

که کار ارزشمندی انجام داده.وزمانی که در سن ۸۹سالگی در بستر مرگ افتاد.گفت: 

<<افسوس اگر خدا فقط ۵سال بیشتر به من عمر عطا می کرد.یک نقاش موفق می شدم>> 

 

جای دیگش اومده که.................. 

 

همیشه برقصید-زیرا رقص.روح را بر می انگیزد و ذهن را توانمند می سازد..و رقص همه ی درجات  

احساسی بشر را ابراز می کند.................... 

    

۳تا از نمرهام تشریف اوردن تو سایت ۲۰ ۲۰  ۱۵  

۹واحد دیگه مونده که هنوز نمرهاش نیومده من نمیدونم دارن چی کار می کنن !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! 

امسال تابستون خسته کننده ای داریم با این هوا که بیرون نمیشه رفت ..حالو حوصله کاری رو هم ندارم..همش خوابم ..اما خوابش مزه میده

نمره

بلاخره اومد 

دیشب یکی از نمرهام امد ۱۸ ریاضیات وکاربرد ان اون شب بدترین شب عمرم بود از دندون درد مردم ۱۰ ژلوفن مفنامیک هیچ کدوم تاثیر نکرد شبش چشم روی هم نزاشتم اما خوب شدم فکرشو نمی کردم 

امروزم یکی دیگه.......این یکی هم استادش از ۲۰ .....۱۳ نمره سوال داده بود ۳:۳۰ سر جلسه  

بقیه نمره رو از کجاش اورده........ من که شدم ۱۶ دوتا ۳ واحدی فکر افتادنشو می کردم اما خوب عالی عالیه 

 حال و حوصله ندارم  

نمی دونم چرا خسته ام راستی دوتا از اون شترارو جواب کردم .............جواب منفی 

هم دلم گرفته هم خسته هم دلتنگ هم منتظر هم ناامید هیچی ارومم نمی کنه هیچی امید وارم نمی کنه................................................ 

بگذار بگریم.بگذار بگریم 

به پریشانی خویش 

که به جان امد از این بی سروسامانی خویش 

غم بی هم نفسی 

کشت مرا در این شب 

در میان با که گذارم.غم تنهایی خویش 

گفتم ای دل که هم چو من خانه خرابی دیدی 

گفت ما خانه ندیدیم .به ویرانه خویش 

زنده ام باز پس از این همه نا کامی ها 

بخدا کس نشناسم به بدانجامی خویش 

گمشده

میدونی چرا کویر از دریا سیر نمی شه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ 

 

چون هر کویری یک روزی دریا بوده وبا دیدن دریا گمشده اش رو پیدا می کنه ..نیمه گم شدش 

همون نیمه ای که از روز اول فراموشش کرد و گم ش کرد 

همون نیمه ای که نگاهش و از زمین به اسمون برد 

 

میدونی چرا نگاهش رو از زمین برد به اسمون؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ 

دریا هم دنبال گم شدش بود .دریا هم پر از موج ودرد بود .دریا هم دلش جایی بود 

اما اونم مثل کویر فراموش کرده بود گمش کرده 

همون نیمه ای که بی قرارش کرد 

همون نیمه ای که نگذاشت از حرکت باز بمونه بی قرار شدنش 

                                         موج و اهنگ دلنشین برای دلهای خسته 

 

اما خورشید از اون بالا عاشق دریا شد.چون اونم یه نیمه گم شده ای داشت. 

فکر کرد دریای بیقرار نیمه گمشدش 

برای همین تابید توی دریا وابرش کرد برد توی اسمون پیش خودش 

اما دید دریا که حالا ابر شده براش بازم بی قراره با هر بادی میره اون دور دورای اسمون 

چون نه خورشید نیمه گم شدش دریا بود نه ابر نیمه گم شده خورشید 

اصلا خورشید فقط عاشق بود:::::::::::::::: اگر دریا رو از اون بالا تما شا می کرد........... 

که حالا دریا ابر نشده بود برای این عاشق خودخواه   پس ابر رهاش کرد به امان خدا. 

 

اما حالا ابر بی قراره که با هر بادی این طرف واون طرف میره چشمش از اون بالا افتاد به زمین  

وای نیمه گمشدش رو پیدا کرد ......کویر 

 

 

                                                                                                               ادامه دارد 

تابستون

سرنوشت ما با افکارمان تغییر می کند:اگر افکارمان همیشه مطابق با خواسته هایمان  

 

باشند.همان چیزی می شویم که ارزو داریم وهمان کاری را می کنیم که می خواهیم. 

  

روانشناسان می گن این که((چقدر خود را دوست بداریم))کیفیت زندگی درونی وبیرونی را تا  

 

حد زیادی تعیین می کند..................ایا ما اصلا خودمونو دوست داریم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ 

 

 سلام. 

بلاخره تموم شد....تمومه تموم.................وای خدای من اخ جون 

 

واقعا خسته شدم ترم خیلی سخت وپر ما جرا وزیبا و کمی هم غمگین که چاشنیش بود 

اما روی هم خوب ودوست داشتنی بود....خیلی چیزا یاد گرفتم.....خیلی چیزا دیدم 

 

 امروز بعد از امتحانم مثل سابق اومدم وتمام کتابامو ورق ورق کردم........... 

دبیرستان که بودم بعد از اخرین امتحانم تمام کتابامو پاره پاره می کردم ..اما خوب اینم بگم برای کنکور جریانی داشتم برای پیدا کردن کتابا اما دلم خنک شد می شه وخواهد شد...اما خوب اونا هم که ورق وکاغذ رو بازیافت می کنن نونشون تو روغن 

 

اما همه تموم شد وتابستونم شروع شددلم لک زده برای روزای اروم بی استرس وبی نگرونی وزیبا...........دوسش دارم ..........اگه این شتره که خوابیده بیدار شه وبره تابستونم عالی میشه 

(این شتریه که در خونه هر دختری خوابیده)می گم 

اما خوب استرسم که تموم نشده باید حالا جواب بدم..دعا کنید بهترین تصمیم رو بگیرم 

 

دلم برای کتابام تنگ شده یک عالمه کتاب خریدم که نخوندم برای تابستونم خریدم همه رقمه 

روانشناسی...رمان...ادبی....کتابای شریعتی...وای خدای من باورم نمی شه این ترمم تموم شد 

 

دلم برای شنا تنگ شده بعد از ۲ سال وقفه امسال باید تموم کنم اگر یادم نرفته باشه..اگه الان گندم اینجا بود می گفت این که غصه نداره پسچی یادت میاره 

 

خدا جون چقدر دوست دارم مرسی مرسی خیلی کمکم کردی این ترم با سختی هاش گذشت 

 

راستی تا بستون امسال می خوام برم کربلا

 ۵ سال پیش به نام کربلا پاس گرفتم سر از چین و....................در اوردم همه سفرامو رفتم حالا  انگار قسمتم شد که برم....تنها می خوام برم..........من اوصلا روی پای خودمم هستم 

و به کسی تکیه ومتکی نیستم به جزء ۱ نفر که هنوز نیومده........... 

 

دلم هوای شمال کرده قدم زدن کنار دریا دلم لک زده برای صداش. ارامشش.غروبش.طلوعش.موجاش. 

 

از همه چیز گفتم غیر از اون................................................